در سال های اخیر تلاش های زیادی برای استفاده از بازی های ویدئویی برای یادگیری شده است، با توجه به اینکه سرمایه چشم گیری صرف بازی در صنعت سرگرمی شده است، اما به دلیل توانایی های آنها در جلب توجه بازیکن و نگه داشتن آن برای مدت طولانی به عنوان بازیکنان، مدیر بازی های پیچیده را آموزش می دهند و اهداف را به نتیجه می رسانند. این بررسی تحقیق درباره بازی ویدئویی، بر روی تجزیه و تحلیل طراحی بازی آموزشی متمرکزشده است، یعنی آنان که در حال حاضر اساس را برای یادگیری طراحی می کنند، محتوای تئوری بازی را طراحی می کنند و نتایج بازی کردن بازیهای ویدئویی را آموزش می دهند.
مقدمات بسیاری در20 سال گذشته برای آموزش بازیهای ویدیوئی منتشرشده است وبررسی تعدادی ازمتون درباره بازیهای آموزشی درعرض چند سال گذشته به اتمام رسیده است
Baker,ONeil,Wainess,2005؛ Aguilera,Menodiz,2 003).
این بررسی ها روی متونی تمرکز می کند که مورد خطاب قرارمی دهد که چه بازیکنانی ازبازیهای ویدیوئی آموزش ببیند به جای اینکه کدام بازیهای ویدیوئی می توانند طراحی شوند.برای تسهیل یادگیری، این بررسی که برروی انتشارات مربوطه برطراحی بازی ویدیوئی آموزشی متمرکزشده است، شناسایی عناصرطراحی بازی که یادگیری را ترویج می دهند وهمچنین نظریه هایی مبنی براینکه بازی های ویدیوئی منجربه پرورش مفهوم یادگیری می شود را به دنبال دارد.
نیروی اصطکاک علی الرغم فوایدی که در برخی موارد برای انسان داشته است در مواردی هم بعنوان مانع در سر راه انسان بوده و باعث اتلاف مقدار بسیار زیادی از انرژی می شود. بطور مثال از حرارت ناشی از سوخت در خودرو 35 درصد از طریق سیستم اگزوز و 33 درصد از طریق آب و 7 درصد از طریق انتشار در هوا به بیرون از سیستم منتقل می شود و تنها 25 درصد از کل حرارت تولید شده برای انجام کار مفید باقی می ماند که همه این هدر رفتن انرژی حرارت ناشی از وجود اصطکاک در بخشهای مختلف خودرو می باشد.
در تکیه گاه شفت بروی دیواره ها نیز نیروی اصطکاک بین شفت و دیواره باعث اتلاف انرژی می گردد. بمنظور کاهش اصطکاک در تکیه گاه شفتهای دوار از یاتاقانها استفاده می شود. در یک تعریف کلی به هر تکیه گاهی که اصطکاک را کاهش دهد یاتاقان می گویند. در واقع نیروی اصطکاک مزاحم کار تکیه گاهی یاتاقان می باشد.
یافتن روشهای مناسب برای غلبه بر اصطکاک از دیر باز در سرلوحه کارهای بشر بوده است. بیشتر افراد از چرخ بعنوان بزرگترین اختراع در طول اعصار یاد می کنند، در صورتیکه این چنین نیست. بلکه نوآوری واقعی در قراردادن محور چرخ در یاتاقان (تکیه گاه مدور) شکل گرفت. مدارکی دال بر استفاده از سطوح مدور برای کاهش نیروی لازم بمنظور جابجایی اجسام سنگین در زمانهای قدیم وجود دارد. برای مثال مصریان از الوار (تنه درخت) استفاده می کردند. یاتاقان هایی که با چرخ ها و محورهای اولیه به کار می رفت، از نوع محوری بود که در آنها محور با لقی اندکی درون سوراخ یاتاقان قرار می گیرد.
در هر حال اختراع چرخ پدیده مهمی بوده است ولی این یاتاقانها بودند که باعث چرخش اجسام می شوند. در ابتدا رومی ها، بلبیرینگ ضد اصطکاک اولیه را در دوران حضرت مسیح (ع) بکار می بردند. باقیمانده های یک کشتی رومی در دریاچه «نمی» حکایت از وجود سه نوع اولیه بلبیرینگ یعنی کروی، استوانه ای و مخروطی (شیبدار) داشت، هر چند در این جستجو مورد استفاده آنها نامشخص ماند.
بهبود زخم های جنینی و بدون تشکیل زخم در همان اوایل دوران بارداری رخ می دهد. مطالعۀ مکانیسم های ترمیم بدون زخم می تواند منجر به شیوه های نوین جلوگیری از زخم شود. کلاژن در زخم های جنینی در همان ابتدا نهشت می کند و به صورت مشبک، نازک و ظریف است و دارای اتصالات عرضی کمتر می باشد. چند تفاوت مهم بین پاسخ بهبود زخم جنینی و پاسخ بعد از بارداری مشخص شده است که عبارت است از وجود التهاب کمتر، غلظت زیاد اسید هیالورونیک و نسبت زیاد کلاژن نوع 3 به نوع 1. علاوه بر این، در مقایسه با زخم های تیپیک، نسبت مولکول های نشانه دهی دستخوش تغییر شده است مثلا نسبت زیاد عامل رشد تغییر دهنده (TGF)- b3 به TGF-b1 و -b2، و متالوپروتئین های ماتریکس به بازدارنده های بافتی متالوپروتئین ها. علاوه بر این فیبروبلاست های جنینی در مقایسه با همتاهای بالغ خود، تولید کلاژن توسط TGF-b1 را نشان نمی دهند. ژن های الگوسازی شده (ژن های homebox) که در تشکیل اندام ها نقش دارند در دوران جنینی فعال تر هستند. اعتقاد بر این است که این اولین دومینو در درمان نتنظیم روند ریزش زخم های پوستی در دوران بارداری است. ژن های الگوساز (ژن های homeobox) که در اندام زایی نقش دارند در دوران جنینی فعال تر هستند و تصور می شود که ‘اولین دومینو’ در کاسکاد تنظیمی ترمیم زخم پوستی جنینی می باشند. عوامل توصیه شدۀ بازدارندۀ زخم مانند محافظ زخم MD, ورقه و ژل سیلیکون, Seprafilm Bioresorbable Membrane، هیالورونان توپیکال, عصاره پیاز، تموکسیفن خوراکی و لیزر رنگینه ای با پالس 585nm نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرند. با وجود اینکه شواهد کافی مستدل در مورد ارتباط سرعت درمان از طریق عوامل تجاری بازدارندۀ زخم با کاهش تشکیل زخم وجود ندارد، اما این فرضیۀ غلط همچنان رایج است. انسان ها سهوا و از روی نا آگاهی به سمتی سوق داده می شوند که ارتباط منفی بین سرعت درمان و میزان تشکیل زخم ایجاد می کنند؛ در صورتی که چنین ارتباطی در واقعیت وجود ندارد. با وجود اهمیت جلوگیری از زخم، FAD در قرن 21 هیچ درمانی برای این منظور تایید نکرد. و این امر نشانگر چالش های مهمی چون وجود راههای تکراری است که این شیوه ها با آن روبه رو هستند.
تشکیل زخم یک مشکل بالینی عمده است که منجر به وضعیت آرایشی یا cosmesis ناخوشایند، عدم کارکرد، بویژه اگر بر روی مفاصل باشد، می شود و سبب تأخیر رشد بچه ها می گردد. زخم تأثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیمار مبتلا میگذارد و با اضطراب، کناره گیری از اجتماع، و افسردگی ارتباط دارد. بنابراین، جلوگیری از تشکیل زخم از مدت ها پیش اهمیت داشته است. کاهش زخم نه تنها برای درماتولوژیست ها مهم است. بلکه در سایر شرایط و موقعیت ها مانند چسبندگی و جراحت ناشی از رویه های جراحی در حفره های لگنی و بطنی، قطع نخاع،
با توجه به رشد روز افزون مصرف انرژی الکتریکی، روش های تولید و انتقال آن، که بعنوان نمونه سیستم های قدرت HVAC می باشد به صورت گسترده توسعه یافته است و بنا به ضرورت افزایش قابلیت اطمینان و تامین شرایط فنی و اقتصادی هر چه مطلوب تر و بالا بردن کیفیت و توان تولیدی، این سیستم ها را، به شبکه های به هم پیوسته تبدیل کرده است از طرفی توسعه مصرف و بروز مشکلات فنی در سیستم های HVAC از قبیل پایداری، افزایش تلفات، افزایش سطح ایزولاسیون و سطح اتصال کوتاه و همچنین بروز مشکلات اقتصادی از قبیل افزایش مصرف مس، افزایش هزینه ساخت و طراحی دکل هاو افزایش وسایل عایقی مانند مقره ها، باعث شده که علاوه بر شبکه های HVAC، انتقال انرژی به وسیله شبکه های HVDC نیز مورد توجه و بررسی قرار گیرند.
بی شک مبانی پیشرفتهای بنیادین هر جامعه بر پایه رشد و ترقی هر چه بیشتر کاربرد علوم در آن جامعه و دستیابی به تکنولوژی نوین قرار دارد. در این میان نقش و مسئولیت دانشگاهیان و متخصصین بسیار سنگین بوده و هر یک وظیفه دارند نسبت به علم و تخصص خود تلاش همه جانبه ای را پیگیری کنند.
گسترش سیستم های قدرت، افزایش توانهای انتقال یافتنی، توسعه جغرافیایی حوزه های تحت پوشش سیستم های برق، به هم پیوستن شبکه های برق رسانی کشورهای همجوار که شاید با فرکانسهای متفاوتی کار کنند و مسائل پایداری و افت توان در شبکه های رایج انتقال، نیاز به استفاده از شیوه های جدید انتقال را افزایش داده است.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی یکسو کننده های با قدرت بالا و ارزان شدن قیمت آنها و همچنین افزایش ارتباطات بین المللی بین کشورها و حتی قاره های مختلف که ضرورت انتقال قدرت در فواصل بسیار طولانی را به دنبال خود دارد، باعث شده که شبکه های انتقال قدرت DC مجهز به مبدلهای تریستوری نسبت به شبکه های انتقال AC از نظر اقتصادی مقرون به صرفه شوند. این امر خود باعث افزایش چشمگیر انتقال انرژی به صورت DC شده است. همچنین مینیمم کردن تلفات سیستم یکی از پارامترهای بسیار مهم در طراحی شبکه های انتقال انرژی محسوب می شود و از آنجا که تلفات خطوط انتقال DC به مراتب کمتر از خطوط انتقال AC می باشد. لذا کاربرد این نوع سیستم ها در سالهای اخیر با طولانی تر شدن طول خطوط انتقال افزایش چشمگیری پیدا کرده است و این باعث شده که به جای ساختن نیروگاههای جدید فسیلی یا اتمی در نزدیکی مراکز مصرف و انتقال آن توسط خطوط HVAC، از نیروگاههای دوردست، انرژی ارزان را توسط خطوط HVDC به مراکز مصرف منتقل نموده و علاه بر قیمت انرژی کمتر، مسائل زیست محیطی را نیز نداشته باشیم.
ما در اینجا مدلی را ارائه می کنیم که نشان می دهد شرکت هایی که دارای بازدهی کارگری وابسته به هم می باشند (تولید گروهی)، هزینه های بالاتری را در نتیجه غیبت آنان پرداخته و در نتیجه منابع بیشتری را بر روی نظارت برای کنترل کردن غیبت صرف می کند. بنابراین شرکت هایی که دارای تیم تولیدی می باشند، در موارد مشابه می بایست میزان غیبت کمتری را داشته باشند. با استفاده از بررسی روابط استخدامی محل کار (بریتانیا)، ما به عنوان اولین کسانی می باشیم که به برآورد هر یک از این ارتباطات پرداخته و نشان می دهیم که غیبت دارای هزینه بیشتری در تیم های تولیدی می باشد. شرکت هایی که دارای تولیدات تیمی می باشند که در آن نظارت های بیشتری صورت می گیرد به همراه تولید تیمی غیبت هارا کاش می دهد.
We present a model showing that firms with interdependent worker productivity (team production) have a higher cost of absence and as a consequence will spend additional resources on monitoring absence. As a result, firms with team production should have lower absence rates, all else equal. Using the Workplace Employment Relations Survey (UK), we are the first to estimate each of these related associations showing that absence has a greater cost in the face of team production, that firms with team production engage in greater monitoring and that firms with team production have reduced absence.
هزینه اقتصادی غیبت از کار بسیار بالا بوده و غیبت از کار مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان می باشد. این پدیده این فرایند را به ذهن نمی آورد که چنین هزینه هایی تحمیل کننده می باشند. یکی از رایج ترین نظرات اقتصادی در مورد غیبت از کار به عنوان یک بعد از ملزومات در مورد کار می باشد. با این وجود اگر ساعت های کاری قرارداد توسط روابط مربوط با استخدام ایجاد نگردد مفاهیم مربوط به غیبت از کار وجود نخواهد داشت. بنابر این برون و سژن درخواستی را برای محدودیت ساعت های کاری بیان کردند. آن ها پیشنهاد می دهند که اقتصاد دانان باید تاکید بیشتری را بر روی نقش های مربوط به تقاضای کار و محدودیت ساعات کاری قراردهند و غیبت از کار درنظر گیرند.
چندین مورد درباره مطالعات اخیر به این تقاضاها با استفاده از محدود کردن متغیر های مربوط به این شرکت ها در تعیین حداقل ساعات قرارداد و اجرای آن ها انجام شده است. بارمبی و بارمبی و همکارانش نشان دادند که ساختار های مربوط به قرارداد کاری یک فرایند مهمی در تعیین هزینه های روزانه غیبت ها و خسارات ناشی از آن ایفا می کند.این به دنبال کار های اخیری که توسط بارمبی و همکارانش انجام شد نشان می دهد که ساختار های مربوط به طرح های ضعیف، این غیبت ها را تحت تاثیر قرار می دهد که این فرایند مخالف با ساختار های مدیران بر اساس هزینه های موجود غیبت در شرکت ها می باشد.